نظریه تکامل زیستی موجودات زنده و برهان نظم.
دستآوردهای جدید علمی به ویژه در رشتههای علوم تجربی،جهان تازهای را پیش روی ما قرار داده است که از جهات متعدد با گذشته تفاوت دارد.رویکرد جدید،همان گونه که تصویر جهان را دچار تحول ساخته،مباحث معرفت شناسی جهان و همچنین مباحث کلامی را نیز متحول ساخته است.ظهور رشته تازهای در الهیات تحت عنوان«کلام جدید»،قبل از هر چیز معلول همان نگاه نو به جهان هستی است.مقاله حاضر حاصل پژوهشی است در زمینه یکی از موضوعات جدید کلامی که پس از طرح«نظریه تکامل زیستی موجودات زنده»در حوزه زیستشناسی،پیش روی متکلمان قرار گرفته است.طرح جدید«نظریه تکامل زیستی موجودات زنده»،در قرن نوزده میلادی به وجود آمدن انواع موجودات زنده را با توسل به فعل و انفعالات عناصر فاقد شعور طبیعت،تبیین میکرد که به ظاهر با مفاد«برهان نظم»در الهیات که با توسل به نظم موجود در هستی،وجود خالق با هدف و ذیشعور را برای جهان اثبات مینمود سر سازش نداشت. این امر سبب شد تا بررسی دقیق موضوع و رابطه متقابل نظریه تکامل و خداشناسی از دریچه برهان نظم،در دستور کار جدی متکلمان قرار گیرد. نگارنده این سطور سعی نموده است با مراجعه به منابع و آثار موجود،با تبیین دقیق موضوع، ابتدا سؤال اصلی را به طور شفاف طرح نماید و سپس به ارائه پاسخهای لازم بپردازد.نتیجه به دست آمده آن است که نظریه تکامل،بر فرض صحت،در صدد تبیین نحوه تخالت مستقیم عناصر طبیعی در به وجود آمده موجودات است در حالی که برهان نظم نزد متکلمان مسلمان تنها در صدد اثبات وجود یک قدرت ماوراء طبیهی است که نه به طور مستقیم بلکه با وساطت عناصر طبیعی نظمدار به خلقت موجودات پرداخته است.بنابراین نظریه تکامل و برهان نظم هر کدام درصدد اثبات حقیقت دیگری است که هیچ گونه ربط منطقی نه در نفی و نه در اثبات بین آنها وجود ندارد.