رفتن به محتوای اصلی

نقد پلنتینگا بر تکامل‌باوری داوکینز

تاریخ انتشار:
پس از آنکه در قرن هفدهم میلادی مدعای تعارض علم جدید و دین، در بستر مناقشات میان احکام نجوم جدید و آموزه­های کتاب مقدس مسیحی، شکل گرفت، داروینیسمِ سربرآورده در قرن 19 جبهه جدیدی گشود و بر آتش تعارض در بسترمناقشه میان آفرینش­گرایی، به منزله یکی از آموزه­های اصلی کتاب مقدس مسیحی،و تکامل گرایی زیست شناختی دامن زد و مدعی شد که این آموزه دینی استحکام و اتقان علمی ندارد. ریچارد داوکینز، به عنوان یکی از مدافعان پر سر و صدای داروینیسم، نیروهای کور طبیعی را برای توضیح پیدایش انسان کافی دانست و به بی­نیازی از خدا حکم کرد. پلنتینگا، ضمن کوشش برای صورت­بندی تکامل­باوری، دو مدعای اصلی تکامل­باوری، یعنی "تصادفی" بودن تکامل و همچنین مدعای منشأ مشترک، را به چالش می­گیرد و تاکید می کند که نتایج مورد نظر تکامل­باوران به طور خاص، و مدعیان تعارض علم و دین به طور عام، نه برعلم، بلکه بر پایه ترکیبی از علم و طبیعت­گرایی متافیزیکی استوار است.اوافزوده طبیعت­گرایی متافیزیکی به علم را نه پذیرفتنی می­داند و نه ذاتی تبیین­های علمی،بلکه علم جدیدرا با باورهای دینی سازگارتر می پندارد.
بازگشت بالا