رفتن به محتوای اصلی

بررسی دیدگاه «الحاد جدید» درباره‌ی ‌رابطه‌ی علم و اخلاق به روایت سم هریس

تاریخ انتشار:
تصویر جلد

نگاه رایج و عمومی به رابطه‌ی میان «علم‌ و اخلاق» آن است که علم به جهان امور عینی و اشیاء مادی و طبیعی می‌پردازد و هرگز نمی‌تواند در باب اخلاق، که متعلق به قلمرو ارزش‌هاست، اظهار نظر کند. از طرف دیگر، بسیاری، به خصوص متدینان، اخلاق را به انحاء مختلفی وابسته و نیازمند به دین دانسته و دین را منشأ و منبع اخلاق به شمار می‌آورند. در مقابل، جریان الحاد به ویژه «الحاد جدید»، در تلاش برای مقابله با نفوذ دین در عرصه‌های مختلف حیات بشر، با طرح داده‌های آماری و تحلیل‌های نظری، دین را معارض با اخلاق معرفی می‌کند و تأسیس اخلاق سکولار را در دستور کار قرار می‌دهد. در این میان مواجهه الحادی سم هریس با مقوله اخلاق، در عین حال که وجوه مشترک بسیاری با مواجهه دیگر ملحدان دارد، باید خاص تلقی گردد، چرا که او برنامه تأسیس اخلاق علمی را با استفاده از دانش‌های مربوط به مغز انسان دنبال می‌کند که در نوع خود بی‌سابقه است. رساله حاضر به طرح و بررسی مواجهه هریس با مسئله علم و اخلاق می‌پردازد. هریس در مسیر تأسیس اخلاق علمی ابتدا به کمک شهود و ارتکازات عرفی تلاش می‌کند باور به نسبیت و غیرواقعی بودنِ اخلاق را ابطال کند. او سپس ارزش‌های اخلاقی را عبارت از افعال، اندیشه‌ها و نیاتی می‌داند که در بهزیستی موجودات آگاهی مثل انسان نقش دارند. مبنا قراردادن بهزیستی، به عنوان امری عینی که تابع علل و عوامل عینی است، در اخلاق این امکان را به هریس می‌دهد تا ارزش‌ها را همچون هست‌ها متعلق به عالم اعیان بداند. به علاوه، گره زدن بهزیستی به آگاهی، به ضمیمه نگاه فیزیکالیستی هریس به انسان، زمینه را فراهم می‌سازد تا او مغز را به‌ عنوان مرکز آگاهی انسان و از این رو، عامل تعیین‌کننده بهزیستی معرفی کند. به این ترتیب، علاوه بر این که مبنای دیگری برای عینی دانستن ارزش‌ها فراهم می‌گردد، توجیهی برای ورود انحصاری علم به حوزه ارزش‌ها به دست می‌آید، چرا که شناخت مغز در قلمرو علم و به ویژه دانش عصب‌شناسی قرار دارد. این‌گونه است که هریس به ضرورت تأسیس اخلاق علمی می‌رسد. بررسی دیدگاه هریس در باب نفی اخلاق دینی نشان می‌دهد که نگاه وی دچار اشکالات متعددی است. برخورد متعصبانه نسبت به خداباوری و دین و نیز عدم تفکیک میان آن‌ها، نادیده‌گرفتن عوامل مختلفِ تأثیرگذار در حیات اخلاقی انسان و نیز برخورد غیرعلمی‌ در تحلیل داده‌ها و استنتاج از آن‌ها از جمله مشکلات هریس در این بخش می‌باشد. همچنین برنامه اخلاق علمی هریس از اشکالات زیادی رنج می‌برد. شهود و فهم متعارفی که بسیار مورد استناد سم هریس است، با اخلاق علمی او مخالفت می‌کند. همچنین نگاه هریس به بهزیستی و اخلاق، متأثر از نوع جهان‌بینی و انسان‌شناسی وی است که مخالفان زیادی دارد. همچنین نگاه هریس به بحث‌ها بسیار بسیط و ساده‌انگارانه است به گونه‌ای که گویی او چندان اطلاعی از بحث‌های پیچیده‌ جاری در حوزه‌های فلسفه اخلاق و فلسفه ذهن ندارد. ناتوانی هریس در نفی نسبیت‌گرایی اخلاقی و نیز عجز از پر کردن شکاف میان «است» و «باید» از دیگر نقاط ضعف دیدگاه وی است. همچنین او با نفی اختیار دیگر جایی برای طرح اخلاق باقی نگذاشته است و در پایان ادعای هریس مبنی بر اخلاق علمی، ادعایی آرمانی است که دستیابی به آن غیر ممکن است.

اسناد
پیوست اندازه
859268-sample.pdf 962.24 کیلوبایت
بازگشت بالا